خلاصه داستان فیلم جنگل پرتقال
فیلم جنگل پرتقال داستان معلمی به نام «علی بهاریان» و با نام هنری «سهراب بهاریان» است که در رشته نمایشنامهنویسی تحصیل کرده و حالا پس از سالها بیکاری به تازگی در یک مدرسه به عنوان معلم ادبیات مشغول به کار شده است. معلمی آنچنان سختگیر که در عرض ۳ روز ۵ نفر را از کلاس اخراج میکند و حالا از طرف مدیر تهدید میشود که اگر تا ۲ روز دیگر مدرک تحصیلیاش را تحویل ندهد، عذرش را از مدرسه میخواهند! اینگونه است که آقای معلم علیرغم میل خود به شهر محل تحصیلش در «تنکابن» میرود و به این ترتیب فیلم بر بستر روایتگری این سفر پیگیری شده و با شکافتن شخصیت فرهیخته و معلم ادبیات، شخصیتی دیگر از او نمایان میشود که سالها پیش در دانشگاه دختری عاشقپیشه را مورد آزار و اذیت قرار داده است و…
بازیگران و عوامل فیلم جنگل پرتقال
جنگل پرتقال یک فیلم کم پرسوناژ است با حال و هوایی متفاوت؛ میر سعید مولویان، سارا بهرامی، رضا بهبودی بازیگران اصلی فیلم هستند و با حضور: رضا عموزاد، فراز سرابی، داوود فتحعلی بیگی، فرشته مرعشی، ارشیا نیکبین، حمیدرضا عباسی، زینب شعبانی و حسام نورانی.
میرسعید مولویان بعد از فیلم تحسین شده «تومان» و سریال «خاتون» با گریمی متفاوت تجربه جدیدی را پشت سر میگذارد.
نویسنده و کارگردان: آرمان خوانساریان، تهیهکننده: رسول صدرعاملی، جانشین تهیهکننده: ایمان موید طلوع، مدیر فیلمبرداری: مسعود امینیتیرانی، تدوین: محمد نجاریان، صداگذاری و ترکیب صدا: امیرحسین قاسمی، موسیقی متن: علی صمدپور، طراحی چهرهپردازی: سیامک احمدی، مدیر تولید: عماد طاهری، دستیار اول کارگردان: ایمان توکلی، طراح صحنه و لباس: فراز مدیری، صدابردار: سامان شهامت، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیگ، جلوههای بصری: کامیار شفیعی، منشی صحنه: لادن رحمتی و عکاس: رز ارغوان.
نقد و بررسی رسانهها درباره فیلم جنگل پرتقال
خبرگزاری فارس
امیر قادری | فیلم جنگل پرتقال نمونهای قابل توجه است که شاید به تمامی جریان اصلی سینما تعلق نداشته و رگههای تجربی در آن مشهود باشد؛ اما با این وجود، تمام تلاش خود را بهکار میگیرد تا خط ارتباطش با مخاطب را از دست ندهد. معلوم است که تلاش بسیاری برای نوشتن فیلمنامه آن بهکار رفته و شخصیتپردازی بسیار خوبی دارد. کمتر به خاطر داریم که در سینمای ایران از جنبههای مختلفی به شخصیت مرکزی یک فیلمنامه پرداخته شود تاجایی که نتوان بهسادگی نقش و شکل شخصیتی آن را در یک جمله خلاصه کرد، اما نویسنده «جنگل پرتقال» از عهده این کار برآمده است. برای اینکه بتوان یک شخصیت با ویژگیهای متناقض در داستان را در قالبی تماشاگرپسند قرار داد بدون اینکه تماشاگر احساس گیجی کند، نویسنده مسیر دشواری پیموده و بهنظرم میرسد نوشتن متن این فیلم دقت و زمان زیادی از او گرفته است.
شخصیتپردازی جذاب «جنگل پرتقال» را بازیِ بازیگر نقش اول فیلم کامل میکند؛ در عین حال سایر هنرپیشهها یعنی بازیگر خانم و بازیگران نقشهای فرعی هم به دقت انتخاب شدهاند و هم بهخوبی از پس کار خود برآمدهاند. کارگردان میداند که باید به چنین داستانی، لحنی متنوع بدهد و طنزی که در دل درام وجود دارد به تماشاگر کمک میکند تا با علاقه بیشتری این داستان را دنبال کند.
خبرگزاری ایسنا
علیرضا بهرامی | شخصیتپردازی در فیلمنامه و بازی بازیگران کاملا در خدمت تعادل و در نتیجه رضایت نسبی مخاطب قرار دارد. این درام عاشقی لحظههای عاطفی ملتهب یا گرهها و تعلیقهای خاصی ندارد. از طرفی همین مخاطب هم پیشتر به آثاری در جغرافیای شمال کشور با تم عاشقانه، همچون فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» صفی یزدانیان روی خوش نشان داده است، پس دلیلی وجود ندارد که به آزار کشانده شود. حتا انتخاب نام فیلم هم با چنین خصیصهای انجام شده است.
روزنامه فرهیختگان
نیما کرمی | جنگل پرتقال کلاس درسی است از آموزههای اخلاقی برای عبرت و پندگیری. فیلم دو روی یک سکه است، همان معلوم و مجهول آقا معلم فارسی در ابتدای فیلم. فیلم با وجه مجهول کاراکتر آغاز میشود، داستان جلو میرود، حقیقت برملا میشود، شخصیت شکست میخورد و درصدد جبران برمیآید و تلنگر پایانی فیلم. فیلم به ما میآموزد گریزی از حقیقت نیست، حتی اگر سالها از آن گذشته باشد و کتمان شده باشد، روزی، جایی و زمانی مشخص میبایست پاسخگو باشیم.
مجتبی اردشیری | نخستین ساخته آرمان خوانساریان، دو نیمه متفاوت دارد. در نیمه نخست، فیلم مبین یک نرم اجتماعی و شکل ارتباطی حاکم میان آدمهای آن است. چگالی داستانی در این نیمه بالاست و مخاطب، با صراحت بیشتری، وجه غالبی از اجتماع روز را مشاهده میکند. در نیمه دوم، جریان بهکلی تغییر پیدا میکند و شکل عاشقانهای به خود میگیرد. درواقع نویسنده در نیمه دوم «جنگل پرتقال»، دست به یک آسیبشناسی رفتاری و هیجانی میزند و در مقام کنشگر، برای صورتمسالهای که در نیمه نخست ارائه میدهد، دارو تجویز میکند.
خبرگزاری رکنا
کبری غروی | یک فیلم پر از دیالوگ که فقط پس زمینههایش به واسطه لوکیشنهای جذابش تغییر میکند. حالا همین پس زمینه را نه با این رنگ و لعاب ولی میتوان در سالن نمایش اجرا کرد بدون نیاز به کوه و دشت و فضاهای بیرونی. یک فیلمنامۀ روایی نه چندان خوب که حتی فی البداهه بودن دیالوگها هم مشخص میشود به خصوص آن جاهایی که علی صحبت میکند. مکالمات در بسیاری از جاها طولانی و حوصله سربر شده بدون اینکه چیز جدیدی به مخاطب اضافه کند. نصف دیالوگها اضافی است و حذف آنها مشکلی برای فیلم ایجاد نمیکرد. مکالمات و دیالوگهای زیاد باعث شده بازیگر روی گفتنها تمرکز کند تا بازی بدن و این در حالی است که بازی مقابل دوربین مهارتهای زیادی را شامل میشود از جمله بازی بدن و هم بازی صورت و هم بازی با چشم و… و اگر بنا به گفتن تنها بود میشد به یک نمایشنامه خوانی صرف بسنده کرد.
سایت آرتیها
محمدامین ناصری فرد | شاید بتوان نقطه اوج فیلم جنگل پرتقال را در سکانسی دید که مریم بعد از ورود مجدد به خانه ماهیت نقش خود را از یک دختر دچار فراموشی به کسی که تمام این مدت در حال نقش بازیکردن بود مشاهده کرد. جایی که کمتر کسی میتوانست آن را حدس بزند. فیلم جنگل پرتقال تا قبل از این گوشه از فیلم سیر معمولی و بدون فرازونشیبی را پشت سرمیگذاشت. اما با عبور از این سکانس چالشهای شخصیت اصلی فیلم آغاز میشود. آنجایی که متوجه میشود دختری که در دوران دانشگاه دوستش داشته و البته او را مورد آزار روحی قرار داده فراموشی نگرفته است. بلکه تمام آن خاطرات را به یاد دارد و حالا باید برای جبران اتفاقات ۱۵سال پیش تلاش کند. فیلمی که تحسین تماشاچی را به همراه داشت.
سینما خانه
حامد بهجتی | جنگل پرتقال با تمرکز زدایی از پایتخت و بهره گیری از طبیعت تنکابن در انتخاب لوکیشن و قاب های تصویری، جذابیت بصری لازم برای پرده سینما را ایجاد نموده و دیالوگ ها با وجود اینکه گاها طولانی است ولی به درستی انتخاب شده است. سارا بهرامی بازی بی نقصی ارائه می کند و رضا بهبودی نقشی کوتاه و با گویش محلی ایفای نقش دلنشینی دارد. اگرچه فیلمنامه گره گشایی پیچیده ای ندارد و با فیلمی کم پرسوناژ مواجه هستیم ولی جنگل پرتقال فیلمی است که بر خلاف بسیاری از آثار سالیان اخیر بدون نشان گرفتن اعصاب مخاطب، در ملودرامی آرام چالش جدی را هم مطرح میکند.
حرفهای عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره
رسول صدرعاملی | تهیهکننده:
- با اینکه حال خوشی ندارم اما در جشنواره حضور پیدا کردم. قرار بود در فارابی استعدادها را بررسی کنیم و با توجه به سوابق و تحصیلات آنان بهترینها انتخاب شوند. پارسال در همین زمانها بود که فیلمنامه «جنگل پرتقال» را به من داد و فکر کردم این فیلم باید ساخته شود؛ حرف نگفته ای نبود اما جای آن در سینمای ایران خالی است. ۴ ماه پیشتولید این فیلم سینمایی به طول انجامید و قبل از ماجراهای ماههای اخیر، فیلم را در تنکابن ساختیم و دلیل انتخاب تنکابن و شهسوار به عقبه تحصیلی نویسنده برمی گردد که خودش در این شهر تحصیل کرده است.
- موضوع زنان بخش مهم فیلم بود، نگاهی که مرد به زن دارد؛ این به ما یاد می دهد که خودمان را زود قضاوت نکنیم اسیر جو و شرایط نشویم و ذهن خودمان را محترم بشماریم. کار با نسل جدید فیلمساز بسیار جذاب و خوب است البته خیلی هم اذیت میشوم، نزدیک شدن به آنان، درک آنها و رسیدن به نگاه متقابل، زمان میبرد و تردید نکنید سینمای آینده ایران بسیار بسیار درخشان خواهد بود.
- واقعیت این است شخصا از زمانی که خودم را شناختم آنقدر در کارگردانی و تلاش خود تنها بودم که الان آنان را درک می کنم. بعضی اتفاقات در رنج سنی خاصی است که خانوادهها کمتر به آنان توجه میکنند، بخشی از موفقیت جامعه این است که نسل جدید را دریابیم. من ۲۶ سال پیش با فیلم «دختری با کفش های کتانی» هشدار خودم را دادم و باید این روند را ادامه داد.
آرمان خوانساریان | کارگردان:
- به نظرم بخش زیادی از هر فیلمی از تجربههای شخصی خود کارگردان میآید. تمام لحظههای فیلم خاطرات مختلف شخصی خودم بود که همه آنها را در فیلم جمع کردم. این فیلم در ادامه فیلمهای کوتاهم بود و دنبال این بودم که قصه متفاوتتر و در شهر جدیدتری باشد و دوست داشتم در فیلم زیاد داد و فریاد وجود نداشته باشد.
- من آدمها را کلاسهبندی نمیکنم، شخصیت فیلم هم به واسطه رشته تحصیلی که دارد این طور فکر میکند و قصدم نبود که در نهایت این شخصیت به روشنفکری ختم شود. من به عنوان فیلمساز از فیلمهای دیگر تاثیر گرفتم اما فیلم من مشابه فیلم سعادت آباد نبود.