همخواني بلينكن و نتانياهو – سید عطاالله مهاجرانی

همخواني بلينكن و نتانياهو – سید عطاالله مهاجرانی

ديگر نيازي به توضيح يا تاكيد نيست كه بر حمايت بلكه مشاركت امريكا در طراحي استراتژي جنگ اسراييل- غزه اشاره كنيم. اما همخواني بلينكن وزير خارجه امريكا و نتانياهو كه هر دو صهيونيست هستند و حتي بلينكن به صراحت گفت كه اول صهيونيست است و بعد وزير خارجه امريكا! هر دو همزمان با عبارات و واژگاني مشابه سخن گفتند كه قابل تامل بود. هر دو از محاصره و تسليم مجاهدان قسام سخن به ميان آوردند و هر دو بر پايان حماس اشاره كردند. نتانياهو حرف اضافه‌اي هم داشت، خطاب به كتائب قسام گفت: «جان خودتان را فداي يحيي سنوار نكنيد!» مي‌خواهم بر همين تعبير درنگي داشته باشم. آيا مجاهدان فلسطيني براي يحيي سنوار يا محمد ضياف مي‌جنگند؟ آيا مجاهدان مقاومت لبنان براي سيد حسن نصرالله جان خود را فدا مي‌كنند!؟ همين نگاه واژگونه است كه نتيانياهو فكر مي‌كند بلكه خيال مي‌كند كه با كشتن يحيي سنوار حماس تمام مي‌شود. مگر يحيي سنوار ۲۲ سال در زندان‌هاي اسراييل نبوده است؟ مگر انواع شكنجه‌هاي سپيد و رنگارنگ را بر او آزمايش نكرديد؟ چه اتفاق افتاد كه «توفان اقصي» واقعه هفتم اكتبر كه به روايت هاآرتص بزرگ‌ترين شكست تاريخ صهيونيسم است، بر سر ارتش و دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي اسراييل مثل گدازه‌هاي آتش‌فشان آوار شد؟ صهيونيست مشهور و توطئه‌پرداز معروف، برنارد لويس كه واپسين آرزويش تجزيه عراق بود و در زمان رفراندوم تجزيه عراق در كردستان عراق بود، بعد از حادثه نهم سپتانمبر ۲۰۰۱ كتابي را منتشر كرد، با عنوان:  What went wrong!? «كار از كجا عيب پيدا كرده است؟» حال نتانياهو با همان پرسش روبروست. پاسخ نتانياهو به اين پرسش اين است كه مجاهدان و رزمندگان حماس مي‌خواهند جان خود را فداي سنوار كنند! «اي حماس، به فكر جان خود باشيد؛ جان‌تان را فداي سنوار نكنيد!» اما واقعيت چيست؟ باراك اوباما چند روز پيش تا حدي كه البته به اسراييل برنخورد و لابي صهيونيسم در امريكا كه در پشت صحنه تامين مالي- تبليغاتي همه روساي جمهور و سناتور‌ها و نمايندگان كنگره با شدت و ضعف حضور دارد، دلش آشوب نشود، گفت:  «خودتان را به جاي فلسطيني‌ها بگذاريد، سرزمين‌شان را اشغال كرده‌ايد، به جوانان‌شان فرصت تحصيل ندهيد، از خانه‌هاي‌شان آواره‌شان كنيد…

به مقدسات‌شان اهانت كنيد، اين نوجوانان و جوانان فلسطيني مثل دختران و پسران ما هستند. چگونه مي‌توانيد از دموكراسي صحبت كنيد. اگر به آينده اسراييل فكر مي‌كنيد، فلسطيني‌ها بايد وطن خودشان را داشته باشند. آنچه انجام مي‌شود، اشغال سرزمين و خشونت پسنديده نيست، عادلانه نيست.» اما هنوز جوهر سخن نتانياهو و بلينكن مبنی بر پايان حماس خشك نشده است كه بايدن سه نكته مهم مطرح كرده است:
۱- اسراييل با بمباران‌هاي بي‌هدف و كشتار مردم فلسطين در غزه نمي‌تواند به اهداف خود برسد.
۲- امريكا به دليل حمايت از اسراييل، مركزيت اخلاقي خود در جهان را از دست مي‌دهد.
۳- نتانياهو بايد دولت خود را تغيير دهد و آن را تقويت كند.
ديگر سخني از تسليم حماس و پايان غزه نيست. دليل روشن است. بلكه سخن از رفتن نتانياهوست! ارتش اسراييل در مواجهه زميني با كتائب قسام شكست خورده است. ناگاه مي‌بينيم كانادا و استراليا و زلاند نو كه هر سه با لابي اسراييلي سر وسر دارند، پيشنهاد مشترك آتش‌بس مي‌دهند. در تل‌آويو سخن از ادامه آزادي اسيران مطرح مي‌شود. يعني استقامت مردم فلسطين و مقاومت و مجاهدات كتائب قسام و سرايا القدس، امريكا و اسراييل و حاميان را به اين تامل واداشته است كه نمي‌توانند از طريق نظامي به نتيجه برسند. سخن نتانياهو و بلينكن طفلی بود كه مرده متولد شد. چرا!؟ براي اينكه فلسطيني‌ها براي آرمان و با ايمان عميق و يقين مي‌جنگند. نه براي شخص و با احساس و عاطفه گذرا. مفهوم روشني كه نتانياهو و بلينكن در فهمش درمانده‌اند