اکثریت خشونت ستیز؛ اقلیت آتش بیار معرکه
گفتگونیوز: در یک سال گذشته حوادثی تلخ مثل برق و باد بر این کشور گذشت. حوادثی که مرور آنها بازخوانی تاریخ این مرز و بوم را می طلبد. تاریخی که پر است از روزهای تلخ و شیرین، التهاب و آرامش، شکست و پیروزی و بحران و ثبات.
سال گذشته در ماجرای مرگ بهتآور مهسا امینی به عنوان یک اتفاق تلخ و دردناک، کشور فضای متفاوتی را تجربه کرده است؛ همگان در بهت و سوگی جمعی بودهاند. این بهت همراه با غمی سنگین بر فضای عمومی جامعه حاکم شد و تبعاتی تلخ نیز با خود به وجود آورد. تبعاتی که بنا به گفته کارشناسان، نشان از تاثیر عمیق آن در زندگی و زیستروزمره شهروندان در جامعه داشته است. نکته مهم، اما این است که آیا راهی برای بررسی یا کشف عمق تاثیر اتفاقات سیاسی این ماهها وجود دارد؟ فارغ از اظهارنظرهای شهروندان، آیا میتوان به برونریزیهای اجتماعیشان در فضای عمومی نگریست؟ پرسش نخست این که؛ واکنش عمومی چه بود؟ پاسخ به این پرسش این است که با مرور حوادث سال ۱۴۰۱ در می یابیم که هر چند مردم نسبت به آن حادثه همچنان مغموم و نارحتند اما آنچه در عرصه اجتماعی مشاهده شد این بود که اقلیتی خشمگین با تحریک معاندین به خیابان آمدند و در مقابل این اقلیت؛ اکثریتی وجود دارد که هر چند پرسشگرانه به ماجرا می نگرد و همچنان به دنبال اقناع از طریق تریبون های رسمی است؛ اکثریتی خشونت ستیز است.
بی نتیجه بودن تحریکات معاندان خارج نشین برای تجمع در سالگرد مهسا امینی نیز خود گواه بر وجود اکثریتی پرسشگر، عاقل و خشونت ستیز است که تحت تاثیر تحریکات کوتوله های خارج نشین قرار نمی گیرند. در عین حال از حاکمیت توقع دارند که در زمان بروز چنین رخدادهایی شفاف عمل کند.
حادثه دلخراش اخیردر متروی تهران که منجر به فوت دختر جوان دیگری شد نیز دستمایه تحرکات همان رسانه های معاند شد؛ اما واکنش به این رخداد نیز همانند سالگرد مهسا امینی بود. اتفاقی در سطح جامعه که منجر به حضور معترضانی در خیابان شود رخ نداد. این بار نیز همان اکثریت، پرسشگرانه به ماجرا نگریست و اظهارات پدر و مادر این دختر بر تلاش رسانه های بیگانه مهر باطل زد.
از همان ساعات اولیه، رسانههای ضدایرانی که مترصد سوءاستفاده از اتفاق پیش آمده برای آرمیتا بودند شروع به ایجاد شایعه کردند. آنها علت وقوع این حادثه را برخورد و درگیری آرمیتا با افراد داخل مترو بر سر حجاب اعلام کرده بودند، اما دوستان آرمیتا که در زمان وقوع حادثه با او در مترو بودند، گفتند هیچ کس در مترو به ما تذکر نداد چه برسد به درگیری. همچنین شرکت مترو بلافاصله فیلمهای مربوط به حادثه را منتشر کرد که به وضوح نشان میداد آرمیتا در تمام مسیر دچار هیچگونه درگیری نشده بود. پدر و مادر آرمیتا هم گفتند که پس از بررسی و مشاهده تمام دوربینهای مترو برایشان محرز شده که هیچ فردی در مترو با آرمیتا برخوردی نداشته است.
در ماجرای مهسا و آرمیتا؛ این نکته آشکار شد که پاسخ به پرسش در آب گل آلود یافت نمی شود بلکه وقتی جریانی آب را گل آلود می کند و به تعبیری در آتش می دمد می خواهد افکار عمومی را منحرف کند. باید توجه داشت که این اکثریت خشونت ستیز همواره به دنبال ثبات و آرامش در کشور هستند و هرگز التهاب و تنش را بر نمی تابند و در واقع بزرگترین دشمن اقلیتِ آتش بیارِمعرکه همین اکثریتی است که با عقلانیت و هوش اجتماعی بالا به دنبال زندگی رو به پیشرفت است.
کسی یکم عقل داشته باشه میفهمه که اینا همه بازی دشمنه، تو مرگ آرمیتا همه دوربین های مداربسته، پدرو مادر و دوستان میگفتن که خودش افتاد … قضیه خانم امینی هم که دیگه خود اینترنشنالی ها هم گفتن ضربه ای به سر نخوردهف دوربین ها هم که معلوم بود خودش افتاد. طرف تخلف کرده، وظیفه نیروی انتظامی هست دستگیر کنه، حالا چون ممکنه فشارش بیفته کسی کاری نداشته باشه … از فردا هر دزدی متخلفی کار خلافی کرد تو جامعه امنیت رو بهم زد، کاریش نداشته باشید که ممکنه براش اتفاقی بیفته